حافظ هفت

با ولایت...تا شهادت...

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

عاشق مبارزه با اسرائیل

گاهى بعضى از جوانهاى ما که مراجعه میکنند و جوابى نمى‌شنوند، به من نامه مینویسند و التماس میکنند که اجازه بدهید ما برویم در صفوف مقدّم با رژیم صهیونیستى بجنگیم. ملّت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیست‌ها است و جمهورى اسلامى‌ [هم این را] نشان داده است. ۱۳۹۳/۰۹/۰۴



#عاشق‌ـمبارزه‌ـ‌باـ‌اسرائیل


۲۶ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر

آرامش

 

آرامش

 

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر

بایسته‌های هنر مداحی

هنر ممتاز مداحی از موضوعاتی است که از دیرباز مورد توجه رهبر  انقلاب اسلامی بوده است. دیدار های ثابت و سالیانه معظم له در سالروز میلاد حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها با مداحان اهل بیت علیهم السلام از سال‌ها پیش تا کنون گواه این معنا است. درک صحیح از جایگاه هیئت و هنر مداحی، لزوم آموزش صحیح مداحی، بهره گیری از اشعار پرمحتوا و خوش مضمون و متناسب با نیازهای روز، بایدها و نبایدهای مداحی، پرهیز از ایجاد اختلاف بین مسلمین و تحریک عواطف و احساسات مذهبی مسلمانان علیه یکدیگر، لزوم انتخاب آهنگهای غیرلهوی و چندین مسأله دیگر از موضوعاتی است که رهبر انقلاب در این سالها بر آنها تاکید کرده‌اند.
مطالعه این پیشخوان هم برای مستمعین و هم برای مادحین و ستایشگران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مفید و راهگشا خواهد بود.

برگرفته شده از khamenei.ir





۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر

بصیرت عامل شناخت اوضاع زمانه

بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهی خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله‌ی امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».میدانید، سختی پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتی بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائی را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - میخواندند. حالا شما باشید، چه کار میکنید؟ به شما میگویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما میگوئید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضی‌شان مثل خوارج که خیلی هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلی. امیرالمؤمنین از تاریکی شب استفاده کرد و از اردوگاه خوارج عبور کرد، دید یکی دارد با صدای خوشی میخواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل» آیه‌ی قرآن را نصفه شب دارد میخواند؛ با صدای خیلی گرم و تکان دهنده‌ای - یک نفر کنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این کسی که دارد این آیه را به این قشنگی میخواند. ای کاش من یک موئی در بدن او بودم؛ چون او به بهشت میرود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با برکت او به بهشت میروم. این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد که دشمنان کشته شدند و مغلوب شدند، امیرالمؤمنین آمد بالاسر کشته‌های دشمن، همین طور عبور میکرد و میگفت بعضی‌ها را که به رو افتاده بودند، بلندشان کنید؛ بلند میکردند، حضرت با اینها حرف میزد. آنها مرده بودند، اما میخواست اصحاب بشنوند. یکی را گفت بلند کنید، بلند کردند. به همان کسی که آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: این شخص را میشناسی؟ گفت: نه. گفت: این همان کسی است که تو آرزو کردی یک مو از بدن او باشی، که آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناک میخواند! اینجا در مقابل قرآن ناطق، امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلّین) میایستد، شمشیر میکشد! چون بصیرت نیست؛ بصیرت نیست، نمیتواند اوضاع را بفهمد.۱۳۸۸/۰۵/۰۵


بصر



۰۱ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
منتظر